حکایات اشکذردانشنامه اشکذر

«هم خشمه،هم خوبمه»

بی بی سکینه نامی از اهالی اشکذربیمار می شود نزد طبیب می رود دکتر بی بی سکینه را از بعضی غذاها منع می کند وبه خوردن بعضی غذاها توصیه می کند
از شانس بد او غذاهایی که دوست می داشت از آن منع شده بود و غذاهایی که دوست نمی داشت به مزاجش سازگار بود و مجبور بود آنها را بخورد.در این میان آبگوشت غذای بود که هم دوست می داشت هم از آن منع نشده بود.
بی بی سکینه با ولع زیاد آبگوشت می خورده واز آن لذت می برده است  یکی از همسایه ها از او می پرسد :”بی بی سکین چرا اینقدر آوگوش مخوری” و بی بی سکینه هم جواب می دهد :«هم خشمه، هم خوبمه »؟!
یعنی هم آبگوشت را دوست می دارم و موقع خوردن از آن لذت می بر م هم با مزاجم سازگار است و برایم ضرری ندارد!.

 

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا