صفحه اصلی

خاطراتی از کتابخانه قدیمی مسجد مهدیه اشکذر

یکشنبه شب ۲۸ آبان ۱۴۰۳ به مناسبت هفته کتاب و کتابخوانی و همچنین در مراسم تقدیر از خانواده خیر کتابخانه ساز تعدادی از اعضا قدیمی کتابخانه مسجد مهدیه اشکذر خاطرات خود را از آن کتابخانه تعریف کردند

اولین نفر که بلندگو به دست‌ گرفت حاج حسن دهقانی بود، گفت  به ما گفتند بیاییم مسجد مهدیه ، نگفتند صحبت کنیم ولی اصرار دارید از کتابخانه مسجد مهدیه و مرحوم بیطرف بگویم ، سه خاطره چند جمله ای می گویم ” من یکی از کتابدارهای کتابخانه مسجد مهدیه اشکذر بودم ،عشق کتاب بودیم اگر بگویند الان واریسم به خاطر ایستادن های آن زمان برای تحویل و امانت کتاب از قفسه های کتاب بوده تعجب نمی کنم ، از بس دوست داشتم این کار را ،ایستاده کارهایم می کردم
کتابخانه مسجد مهدیه اشکذر پاتوق انقلاب بود و بعد هم جایی برای اعزام رزمندگان، گهگاه نیروهای ساواکی شاه می آمدند و لای کتاب ها می گشتند تا عکس امامی که با کتاب ها جابجا می شد پیدا کنند
یک ماشین تایپ داشت کتابخانه مسجد مهدیه از این قدیمی ها که چقدر وقت کارت بود حرف ها را پیدا کنی ، جالبه بدونید من برای مراسم ازدواج خود، اطلاعیه ای با هزار مکافات چاپ کردم و یکی تو جهاد یزد زدم یکی هم اشکذر زدم تا هر کس دید به مراسم دامادی من بیاید ، دعوتنامه عروسی هنوز مد نشده بود
دکتر محمدرضا جعفری نسب که فوق تخصص قرنیه هستند ما می گفتیم بهشون دکتر جواد ، کارگردان، نویسنده یک کاره نمایشی بودند به نام «من ابوذر هستم»من نقش ابوذر را بازی می کردم

کتابخانه مسجد مهدیه پاتوق و گعده های سیاسی بود هنوز یادم نمی رود یک آقایی تحلیل سیاسی می کرد و ما را دعوت می کرد طرفدار بنی صدر شویم ، همین آقا دل ما را آن زمان خالی می کرد و مرتب می گفت انقلاب اسلامی با رفتن حضرت امام ” ره ” تمام می شود ، ما هم ناراحت می شدیم ولی حالا بعد سی چهل سال می بینیم چطور انقلاب ما با رهبری حکیمانه رهبر عزیزمان ادامه دارد

دکتر محمدرضا دهقان ریاست دانشگاه آزاد استان یزد ، نفر دومی بود که بلندگو را دست گرفت ، البته دکتر دهقان معمولا نمازجماعت های شب خود را وقتی اشکذر هست در مسجد مهدیه می خواند واتفاقا هنوز اگر قرار باشد آیه و حدیثی روی تابلو بنویسند ایشان که خوشنویس و خطاط هست می نویسد، بگذریم دکتر دهقان اول به رسم ادب یادی کرد از مرحوم بیطرف، حاج شیخ علی اکبر کبیری ” دهقان” استاد بزرگوار حوزه علمیه که امام جماعت مسجد مهدیه بودند،حاج میرزا محمد عسکری که سالیانی موذن مسجد بودند و فرزند شهیدشان آقا محمد صادق! بعد هم از افق بلند فکری مرحوم بیطرف گفتند که کتابخانه را با همان مساحت و وسعت مسجد کنار هم ساخته اند که در واقع اهمیت علم و دانش در کنار عبودیت را می رساند، حقیقتا پاتوق کتاب و درس ما همین کتابخانه بود، مثل خیلی از دانش آموزان و دانشجویان چون اینجا تنها کتابخانه ای بود که ساعت تعطیلی نداشت و شما می توانستید با هماهنگی با خادم و هیئت امنا هر چه می خواهی درس بخوانی ، راحت می توانستی تا ساعت ۱۲ ، ۲ شب حتی تا صبح بخوانی! اما حقیقتا یکی از خاطرات شیرین و ماندگار من از آن زمان تشویق مخصوص کتابخوان ها بود که مرحوم بیطرف داشت، یادم نمی رود به خاطر کتابخوانی یک بار یک شال گردنی به من هدیه دادند که خیلی در زمستان سروگردن را گرم می کرد خلاصه این گرمی شال گردن ما را یاد کتاب و کتابخوانی می انداخت

نفر سومی هم که صحبت کرد آقای پیشداد بود ، آقای پیشداد اول رو کرد به حاج حسن و دهقان و با خنده گفت  تو اون نمایشی که شما ابوذر بودید من هم نقش سلمان بازی می کردم ، مرحوم بیطرف، آیت الله شهید صدوقی، حاج آقا راشد، شهید دکتر پاکنژاد را خیلی دعوت می کرد و به مسجد مهدیه می آورد ، حتی برخی کتاب های معروف دکتر پاکنژاد با چاپ انتشارات موسسه دینی علمی مهدیه اشکذر چاپ شد و انتشار یافت
برخی از کارهای مرحوم بیطرف ما بعد رحلتشان فهمیدیم ، بعد رحلت برخی خانواده های نیازمند می آمدند می گفتند مرحوم بیطرف هر چند وقت یکبار گوسفند قربانی می کرد و گوشتش برای ما می آورد ، این کار کمک به محرومین را هم با معلم شهید جعفری نسب انجام می دادندالبته کمک به نیازمندان منحصر به توزیع گوشت نبود با یک کارخانه ای آشنا بود ، پتو می گرفت بین نیازمندان توزیع می کرد

محمدرضا بیطرف فرزند مرحوم بیطرف هم از برخی کارکردهای کتابخانه مسجد مهدیه اشکذر گفت کارکردی مثل نمایش فیلم با سیستم آپارات قدیم ، به قول ایشان یک جورایی فرهنگسرا بود

حاج آقا مسجد هم از نسل جدید فعالین کتابخانه مسجد مهدیه و چند طرح کتابخوانی از جمله مثل راستان گفت و گفت هر وقت اولین داستان ، کتاب داستان راستان شهید مطهری را می خوانم که پیامبر بین دو حلقه علم ،معرفت و عبادت در مسجدالنبی حلقه اول انتخاب کرد یاد کتابخانه و مسجد مهدیه اشکذر می افتم که نماد حلقه علم و عبادت آن زمان مسجدالنبی است

بعداز اینکه از برادر مرحوم بیطرف ، محمدعلی بیطرف تقدیر شد به کتابخانه مسجد مهدیه رفتیم و ایشان از نوسازی و بازسازی کتابخانه گفت
بعد از کتابخانه سرتربت مرحوم بیطرف دم وضو خانه مسجد رفتیم ، برادر ایشان به امام جمعه حاج آقا صانعی و مهندس ردائی فرماندار شهرستان اشکذر اینطور توضیح داد” خود مرحوم وصیت کرد کنار وضوخانه تربت او باشد حتی گفت ، تربت را از سطح زمین بالا نیاورند تا پای کسی به آن برخورد نکند ، او این کار کرد تا آب قطرات وضوی مؤمنین بر روی تربت او بیفتد ”
آقای محمد جلال عسکری فرزند مرحوم حاج میرزامحمد عسکری که حالا هم موذن و هم تقریبا همه زحمت های مسجد مهدیه روی دوش ایشان هست هم لابلای صحبت ها نکته ها خود را می گفت

حقیقتا در یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۳ که به مناسبت هفته کتاب ، این تقدیر انجام شد، انگار با این خاطرات ، زمان پنجاه سال به عقب برگشت
در آن شب امام جمعه از کتاب الکترونیک گفت و فرماندار بر این نکته تاکید کرد که خیرین اشکذری همیشه وسط میدان بودند برای اهداف متعالی نظام اسلامی و شهیدان! که یک نمونه آن را در پنجاه سال پیش در کتابخانه و مسجد مهدیه اشکذر توسط خانواده بیطرف می بینیم یکی هم کمک های خیرین امروز به جبهه مقاومت لبنان است

نوشته های مشابه

یک دیدگاه

  1. سلام-یادش بخیر اقای (حاج حسن دهقانی) کتابدارکتابخانه مسجد مهدیه اشکذر بودنندومن هیچ وقت یادم نمی رود یک کتاب به من پیشنهاد داد بخونم و ان کتاب داستان راستان شهید مطهری بود و کتاب جالبی بود برای من(یاد وخاطره مرحوم بیطرف هم گرامی میداریم) روحش شاد و یادش گرامی باد

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا